خشایار باقرپور طی این گفت و گوی تفصیلی تأکید میکند: «تابآوری شهری باید اصل ساخت و ساز باشد نه استثنا، و راه نجات مسکن در “صنعتیسازی انبوه” و “مدیریت بحرانمحور” نهفته است».
این در حالی ست که طبق گزارش مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، بیش از ۴۳ درصد ساختمانهای کشور، فاقد استاندارد مقاومسازی لرزهای هستند، و در صورت وقوع زلزلهای به بزرگی ۶ ریشتر در تهران، بیش از ۳۰۰ هزار واحد مسکونی آسیب جدی خواهند دید.
متن گفت و گوی خبرنگار نوآوران با آقای خشایار باقرپور “مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای عمرانی شهر تهران” به شرح زیر می باشد:
*پس از جنگ ۱۲ روزه، بحث تابآوری شهری و اهمیت پدافند غیرعامل دو باره داغ شد. این جنگ چه چیزی را به ما یادآوری کرد؟
به صراحت بگویم، جنگ اخیر برای ما یک نهیب بود. نشان داد که چقدر در اصول شهرسازی و الزامات پدافند غیرعامل عقب هستیم. فاجعههایی که در برخی مناطق شهری شاهد بودیم، از جمله از تلفات غیر نظامی گرفته تا تخریب زیرساختها، همه ناشی از بی توجهی به الزامات ایمنی و طراحی مقاوم شهرهاست. مجاورت مناطق مسکونی با مراکز حساس نظامی و استراتژیک یک خطای راهبردی است که جان مردم را به خطر انداخته است. ما رودربایستی نداریم؛ یا باید ساختار شهرها را بازنگری کنیم یا منتظر فاجعه باشیم، نه فقط در جنگ، بلکه در بلایای طبیعی نیز بسیار و به انحاء مختلف آسیب خواهیم دید.
*وقتی از تابآوری صحبت میکنیم، بلایای طبیعی مثل زلزله یا سیل را هم باید در نظر بگیریم. آیا در طراحی شهریمان این ریسکها را لحاظ کردهایم؟
متأسفانه خیر. زلزله تهران سالهاست هشدار داده میشود: «دیر و زود دارد، ولی سوختوسوز ندارد»، ولی آیا ما اصول پدافند غیرعامل و مقاومسازی زیرساختی را در طراحی شهریمان لحاظ کردهایم؟ پاسخ، منفی است. اصول پدافند غیرعامل فقط برای جنگ نیست؛ برای زلزله، سیل، رانش زمین و هر حادثهای که زندگی شهری را تهدید میکند نیز باید رعایت شود. ما نیازمند بازآفرینی ساختار شهری هستیم؛ اما این کار پر هزینه و دشوار، متأسفانه مغفول مانده است.
*چالش اصلی مقاومسازی شهرها چیست؟ زیرساخت یا مدیریت؟
چالش، هم در زیرساخت است و هم در مدیریت. مثلاً در اکثر مناطق شهری ما، هنوز هر واحد آپارتمانی چند انشعاب گاز مستقل دارد. خطوط انتقال آب و برق هم همین طور. در حالی که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، نیروگاههای کوچک محلی و سیستمهای تأمین انرژی متمرکز، ساختار شهری را هم مقاومتر و هم ایمنتر کردهاند. اگر جان مردم برای مسئولان ارزش دارد، باید همین امروز اصلاح ساختارها را شروع کنیم.
*بعضی مسئولان از بازگشت به ساخت پناهگاهها حرف میزنند. آیا این راهکار مناسبی است؟
ساخت پناهگاهها در دهه ۶۰ ضرورت داشت؛ ولی امروز باید نگاهمان را عوض کنیم. الان زمان آن است که در پیوستهای ساخت و ساز و در کنار پیوست فرهنگی و آموزشی، پیوست امنیتی هم وارد شود. پایداری شهری یعنی بالا بردن تابآوری ساختمانها، یعنی ایمنی در برابر جنگ، زلزله، سیل، و نه فقط تهدید نظامی. ما نمیتوانیم برای هر بحران، نسخهای جداگانه بنویسیم؛ باید تابآوری به اصل ساخت و ساز بدل شود.
*کیفیت ساخت و ساز در ایران در چه سطحی قرار دارد؟ آیا استانداردهای جهانی رعایت میشوند؟
متأسفانه در حوزه کیفیت ساخت و ساز، وضعیت ما نگران کننده است. با وجود دانش فنی و تکنولوژی در دسترس، عمر مفید ساختمانها در ایران بسیار پایینتر از استاندارد جهانی است. آئیننامهها آنقدر عرصه را بر تولید کننده تنگ کردهاند که او برای بقا ناچار است کیفیت را فدای کمیت کند. این وضعیتی است که باید به صورت بنیادین اصلاح شود.
*چرا ما به سمت صنعتیسازی واقعی ساختمان حرکت نمیکنیم؟ مشکل تکنولوژی است یا اقتصاد؟
مشکل تیراژ است، نه تکنولوژی با اقتصاد. صنعتیسازی فقط در صورتی توجیه اقتصادی دارد که در تیراژ بالا انجام شود. شما نمیتوانید با ساخت ۵۰ یا حتی ۲۰۰ واحد، از تکنولوژی پیشرفته و ماشینآلات صنعتی بهرهبرداری مؤثر داشته باشید. در حال حاضر، پروژههای ما آن قدر کوچک مقیاس هستند که صنعتیسازی نه صرفه دارد و نه زمینه اجرایش وجود دارد.
*پس چرا این حجم بالای مسکن در قالب نهضت ملی مسکن به صنعتیسازی منجر نشده؟
دقیقاً مسأله همینجاست.
پروژههای نهضت ملی مسکن یا واگذار شده به پیمانکاران خرد است یا فاقد طراحی متمرکز هستند. حتی بزرگترین شرکتهای ساختمانی کشور هم نهایتاً چند صد واحد میسازند، در حالی که صنعتیسازی نیازمند ساخت هزاران واحد بهصورت همزمان و متمرکز است. ضمن این که دولتها هم حمایت مالی کافی از این رویکرد نداشتهاند.
*چه مشکلی باعث گرانی صنعتیسازی میشود؟ نبود تکنولوژی یا مدیریت قیمتها؟
گرانی در صنعتیسازی ناشی از نبود زیرساخت است، نه صرفاً قیمت مصالح. شما وقتی برای ساخت تعداد محدود بخواهید ابزار صنعتی تهیه کنید، منطقی نیست. تجهیزات و تکنولوژی زمانی بهصرفه میشود که در تیراژ بالا هزینههای آن سرشکن شود. در حال حاضر ما این بستر را نداریم و حتی مدلهای صنعتیسازی ما هم عمدتاً منسوخ شدهاند.
*آیا صنعتیسازی واقعی میتواند به تولید مسکن اقتصادی کمک کند؟
قطعاً. اما به شرطی که همراه با مدلهایی چون «مسکن تدریجی» باشد. این مدل اجازه میدهد خانوارهای کمدرآمد، در گامهای تدریجی و با حمایت اعتباری، صاحبخانه شوند. یعنی ابتدا یک واحد کوچک صنعتیسازیشده دریافت کنند و سپس در طی چند سال، توسعه دهند. این همان روشی است که در برخی کشورها مثل برزیل و اندونزی موفق عمل کرده است.
براساس آمار وزارت راه و شهرسازی، در حال حاضر بیش از ۸.۵ میلیون خانوار در کشور مستأجر هستند و از این تعداد، حدود ۵ میلیون خانوار درآمد کافی برای خرید مسکن در بازار آزاد ندارند. این یعنی، اگر نتوانیم «مدل اقتصادی جایگزین» تعریف کنیم، چرخه اجارهنشینی بیپایان خواهد بود.
*به عنوان یک فعال صنعت ساخت و ساز عملکرد دولت فعلی را در حوزه مسکن چطور میبینید؟
نباید عملکرد این دولت را بدون در نظر گرفتن میراثی که به ارث برده، قضاوت کنیم. طرح نهضت ملی از دولت سیزدهم کلید خورد، اما با ساختاری ناقص و فاقد انسجام اجرایی. دولت چهاردهم مجبور بود همین مسیر را ادامه دهد. البته تا این لحظه هنوز کمتر از ۳۵۰ هزار واحد از وعده ۴ میلیون واحدی به مرحله تحویل رسیدهاند. یعنی هنوز حدود کمتر از ۱۰ درصد تحققیافته و این نشانهای از نیاز به بازنگری کلان در سیاستهای مسکن است.
*در نهایت، راهحل چیست؟ چه باید کرد؟
پاسخ صادقانه این است: باید اقتصاد کلان و ساختار مدیریت اجرایی اصلاح شود. تا وقتی ثبات اقتصادی نباشد، سرمایهگذار به بازار مسکن اعتماد نمیکند. تا وقتی مدیران با نگرش جزیرهای و بخشی عمل میکنند، هماهنگی در حوزه مسکن ممکن نیست. مسکن، مثل برق یا آب، نیاز به یک نگاه فراسیستمی دارد. اگر این نگاه شکل نگیرد، هیچ نسخهای—چه صنعتی، چه تدریجی—کارساز نخواهد بود.